اولین آتلیه اولین آرایشگاه اولین غلط
پنجشنبه 23مرداد بود که بابایی از سر کار اومد و بی هیچ مقدمه ای گفت بریم اتلیه من با چشای هالو مالووو خواب الود گفتم نه بزار تو این هفته یه آتلیه خوب پیدا کنم میریم عجله ای نیست هنوز قرار بود خاله لیلا که برا خرید بیاد همراهش برمو برا شما و خودم چند تا لباس جیگولی مولی و ست بخرم و خلاصه برنامه ها داشتم . از بابا اصراااااار از من مقاومت خلاصه مرغ بابا یه پا داشت و پیروز از جدال نابرابرانه گوشیو برداشتموو به چند تا آتلیه که شمارشونو داشتم زنگ زدم که هیچکدوم گوشیو برنداشتن من کارد میزدی خونم در نمیومد بابای لجبازت هم کم نیاورد و گفت بریم عکاسی لا اقل یه عکس با موهای بلند بگیریم ببعد ببریمش آرایشگاه اونجا بود که هدف پلید بابات معلوم شد .میخواست ب...
نویسنده :
fafa
2:06